کدامیک را سوار می کنید؟

شما كدامیك را سوار می‌كنید ؟!

یك شركت بزرگ قصد استخدام تنها یك نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار كرد كه تنها یك پرسش داشت. پرسش این بود :
شما در یك شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یك ایستگاه اتوبوس در حال عبور كردن هستید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یك پیرزن كه در حال مرگ است. یك پزشك كه قبلاً جان شما را نجات داده است. یك خانم/آقا كه در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما می‌توانید تنها یكی از این سه نفر را برای سوار نمودن بر گزینید. كدامیك را انتخاب خواهید كرد؟ دلیل خود را بطور كامل شرح دهید :

پیش از اینكه ادامه حكایت را بخوانید شما نیز كمی فكر كنید...

..........

.........

........

.......

......

.....

....

...

..

قاعدتاً این آزمون نمی‌تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد.
پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد.
شما باید پزشك را سوار كنید. زیرا قبلاً او جان شما را نجات داده و این فرصتی است كه می‌توانید جبران كنید. اما شاید هم بتوانید بعداً جبران كنید.
شما باید شخص مورد علاقه‌تان را سوار كنید زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممكن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا كنید.

از دویست نفری كه در این آزمون شركت كردند، تنها شخصی كه استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود :
سوئیچ ماشین را به پزشك می‌دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم متحمل طوفان شده و منتظر اتوبوس می‌مانیم.

پاسخی زیبا و سرشار از متانتی كه ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه می‌پذیرند كه پاسخ فوق بهترین پاسخ است، اما هیچكس در ابتدا به این پاسخ فكر نمی‌كند. چرا؟
زیرا ما هرگز نمی‌خواهیم داشته‌ها و مزیت‌های خودمان را (ماشین) (قدرت) (موقعیت) از دست بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهی‌ها، محدودیت ها و مزیت‌های خود را از خود دور كرده یا ببخشیم گاهی اوقات می‌توانیم چیزهای بهتری بدست بیاوریم.
تحلیل فوق را می‌توانیم در یك چارچوب علمی‌تر نیز شرح دهیم: در انواع رویكردهای تفكر، یكی از انواع تفكر خلاق، تفكر جانبی است كه در مقابل تفكر عمودی یا سنتی قرار می‌گیرد. در تفكر سنتی، فرد عمدتاً از منطق، در چارچوب مفروضات و محدودیت‌های محیطی خود، استفاده می‌كند و قادر نمی‌گردد از زوایای دیگر محیط و اوضاع اطراف خود را تحلیل كند. تفكر جانبی سعی می‌كند به افراد یاد دهد كه در تفكر و حل مسائل، سنت شكنی كرده، مفروضات و محدودیت ها را كنار گذاشته، و از زوایای دیگری و با ابزاری به غیر از منطق عددی و حسابی به مسائل نگاه كنند.
در تحلیل فوق اشاره شد اگر قادر باشیم مزیت‌های خود را ببخشیم می‌توانیم چیزهای بهتری بدست بیاوریم. شاید خیلی از پاسخ‌دهندگان به این پرسش، قلباً رضایت داشته باشند كه ماشین خود را ببخشند تا همسر رویاهای خود را به دست آورند. بنابراین چه چیزی باعث می‌شود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه كنند. دلیل آن این است كه به صورت جانبی تفكر نمی‌كنند. یعنی محدودیت ها و مفروضات معمول را كنار نمی‌گذارند. اكثریت شركت‌كنندگان خود را در این چارچوب می‌بینند كه باید یك نفر را سوار كنند و از این زاویه كه می‌توانند خود راننده نبوده و بیرون ماشین باشند، درباره پاسخ فكر نكرده‌اند.

گزارش تخلف
بعدی